به گزارش همشهری آنلاین، زنان از ایران باستان تا همین امروز نقش زیادی در مدیریت منابع آب و مناسک مرتبط با آن داشتهاند، اما نام آنها کمتر در متن تاریخ آمده و در مناسبات و حکمرانی آب نیز نقشی به آنها داده نشده است. کارشناسان در این نشست با ارائه روایتهایی از زنان و آب در طول دوران گذشته تا کنون بر این باور بودند که قفل خشکسالی به دست زنان شکسته خواهد شد.
چرا قصههای آب مهم است؟
اهمیت روایت و قصه در طول تاریخ این سرزمین بر کسی پوشیده نیست. زمانی که این قصهها و روایتها به داستان آب در سرزمین خشک ایران میرسد، روایتها جذابتر و با اهمیتتر میشود.
در این نشست، معصومه اشتیاقی جامعه شناس و پژوهشگر و رئیس کمیته زنان انجمن دیپلماسی آب در ایران اهمیت روایت در داستان آب را به ادراک ما از یک واقعیت اجتماعی مرتبط دانست و گفت: «اساساً اسطورها و قصهها به ما کمک میکنند تا راوی زمانه خودمان باشیم.»
این روزها هم که با چالش کم آبی دست و پنجه نرم میکنیم زنان میتوانند روایتگری اکنون را داشته باشند.
معصومه اشتیاقی ادامه داد: «ما به کمک روایت به کمک داستان به تجربههایمان معنا میدهیم و هویتمان را تعریف میکنیم. افراد حول روایتها کنار هم قرار میگیرند و این امکان عمل مشترک را برای آنان معنادار میکند و هستی میبخشد. روایت میتواند ابزاری باشد برای حل ۳ مساله؛ یکی اینکه ما خاطره جمعی بسازیم و این خاطره جمعی در واقع یک پشتوانه برای عمل ما خواهد بود. دوم اینکه بتونیم با هم همکاری و مشارکت داشته باشیم، و دیگر اینکه وقتی ما روایت و داستان داریم میتوانیم حل مسئله داشته باشیم.»
اشتیاقی در ادامه آب را یک کالای عمومی خواند که هیچ کس در برابرش مسئولیتی احساس نمیکند، ولی زمانی که آن را به عنوان یک کالای کمیابی که تک تک ما برای آن ارزشمندی داریم، بخشی از هویت ما میشود.
وقتی به روایت متعهد می شویم
اشتیاقی افزود: «وقتی ما یک داستان مشترک را حول زایندهرود میسازیم و هویت خودمان را به آن پیوند میدهیم که سبب مسئولیت پذیری ما در قبال این روایت میشود؛ یعنی تعهدی به آن احساس میکنیم. پس میبینیم که روایت مهم است و ما در داستان آب به روایات نیاز داریم. در چالش آب در این سرزمین، همواره با روایتهای مردانه روبهرو بودهایم، درحالی که الهه آب آناهیتا و یک زن است. زنان در رویدادهای تاریخی دیگری مانند جشن مهرگان، آبانگان، سپندارمذگان، مراسم بارانخواهی، عروسی قنات هم نقش پررنگی داشتهاند.»
اشتیاقی درباره اهمیت نقش زنان در پایداری هویت فرهنگی جامعه نیز گفت: «حفظ باغستانهای قزوین که ثبت جهانی هم شده، در طول شکلگیری بر عهده زنان بودهاست. داستانهای زیادی هم درباره زنان تالاب شادگان و زنان تالاب بختگان داریم. حتی در شمال ایران که همواره آب فراهم بوده هم قصههایی از زنان و آب داریم. این یعنی زنان در حفظ و نگهبانی از آب، عاملیت داشتند. هیچ وقت در برابر مسئله کم آبی منفعل نایستادند که دست سرنوشت یا تقدیر بوده. بلکه زنان در طول تاریخ با خلق کنشها، خرده روایتهایی خلق کردند که چندان در حافظه جمعی ما به تصویر در نیومده و این غفلت ماست.»
اشتیاقی از کنفرانس دوبلین در سال ۱۹۹۲ گفت که نقش زنان در مدیریت آب مطرح شد، در صورتی که در ایران این مبحث را در زیست ما بوده، اما به دلیل اینکه مکتوب نشده به عنوان یک میراث زنانه دیده نشده است. اشتیاقی یادآور شد: «زنان ایران زیست خود را در داستان آب مشخص کرده بودند. اما در ایران معاصر به قربانیان کمآبی تبدیل شدهاند. نه اینکه چنین موضوعی درست نباشد ولی ما روایتهای دیگری هم داریم که فاعلیت زنان را نشان میدهد.»
ردپای زنان در آیین های باران خواهی
سمیرامیس شاه اسماعیلی، دکترای جامعهشناسی و پژوهشگر مستقل نیز در ادامه نشست با اشاره به اینکه در حوزه سیاستگذاری امروز زنان غایبان جدی هستند، گفت: «زنان باید به جایگاه خودشان بازگردند. زیرا هم توانایی حضور در این جایگاه را دارند و هم سبقه تاریخی. در رابطه با آب و زنانگی از قصه های آب شروع میکنیم. چرا اینقدر روایتهای زنانه از آب داریم مثل قصه ننه دریای احمد شاملو که داستان پیرزنی است نشسته در خلیج فارس که ماهیگیران با اجازه او ماهی میگرفتند. داستان عروس قنات هم که تلاش دوباره برای احیای قنات با درآوردن بیوه زنی به عقد قنات است نیز در حافظه ما هست. این قصهها یعنی شکستن قفل خشکسالی به دست زنان است. یعنی جامعه قدرتی برای زنان قائل بوده که فراتر از نقش مادری و همسری است.»
شاهاسماعیلی به قصههای دریاچه صورتی در سیستان و بلوچستان که در باور مردم پیرزنی است که آرزوها را برآورده میکند نیز اشاره کرد و گفت: «بیشتر آروزهایی که در کنار دریاچه صورتی گفته میشود به آرزوی وصال و عاشقی است. یعنی این یک زن است که مانع تحقق آروزها را برمیدارد. ادامه قصههای آب را در مناسک بارانخواهی میبینیم. عروسکهای باران خواهی به دست زنان درست میشد. پس سامان اجتماعی بر پایه حضور جدی و قوی زنان و نقش انان در دسترسی به آب دیده میشود.»
جای خالی زنان در تصمیمگیری کلان مدیریت آب
شاه اسماعیلی ادامه صحبتش را با پاسخ به این پرسش پی میگیرد که چرا امروز در سیاستگذاریهای کلان زنان حضور ندارند؟ او گفت: «چرا زمانی که سدها ساخته میشود یا نقشه انتقال آب از یک منطقه به منطقه دیگر مطرح است، زنان در تصمیمگیری حضور ندارند؟ زمانی که در سیستان و بلوچستان یا اهواز آب نیست، زنان مسافتهای طولانی را با ظروف بزرگ آب طی میکنند تا امور خانه و زندگی را انجام دهند. در حالی که زنان هم به لحاظ فردی و هم اجتماعی و مسوولیتهایی که به آنها داده شده است، بیشتر از خشکسالی متاثر هستند. به هر حال مرد بیرون از خانه است، اما زن در خانه است و اگر آب نباشد عملا در امور خانه معطل میماند. تجربه زیسته زن امکان مدیریت دموکراتیکتری را برای زندگی و زیست فردی و اجتماعی فراهم میکند. زن صلح بیشتری با محیطزیست و آدمهای اطراف خود دارد و بهتر میتواند در میان نیروهای متخاصم صلح ایجاد کند. زیرا زن به واسطه نقش جنسیتی که به او داده شده، یاد گرفته که اقناع کند، شبکه بسازد و زیستن را پایدار پیش ببرد و این موضوع در پایداری سرزمینی مهم است. زنان امروز صرفا نقش مادری ندارند. گفتمان مهندسی آب در حافظه جمعی زنان به مدل مشارکتی است و دموکراسی و پایداری را مهم میداند. روایتهای زنان و آب هم به لحاظ هویت ملی مهم است. امروز همه درباره فروپاشی سرزمینی حرف میزنیم و اینکه آب در حال تمام شدن است و قطعا این دغدغه را بیشتر کسانی که با آن زندگی میکنند، لمس میکنند.»

نظر شما